عشق مامان.آقا آرتاعشق مامان.آقا آرتا، تا این لحظه: 10 سال و 7 ماه سن داره

پسر پاییزی من

شمال سه نفره

پسر گلم ما دوشنبه پیش رفتیم شمال و چهارشنبه برگشتیم خیلی خوش گذشت و روحیمون عوض شد شمام شیطنتهای خودت رو داشتی و یکم اذیت میکردی شما تقصیر نداشتی میخواستی بازی کنی و چهاردست و پا بری اما نمیتونستی همین باعث میشد کار یکم سخت شه بابایی هم خیلییییییی کمک کرد پسرم تو بهترین بابای دنیارو داری عزیزترینم شما عاشق آب و دریا شدی.چنان دست و پا میزدی که خدا میدونه همین طوری هم جیغ میزدی وقتی آب می خورد به پات.دیگه با زور آوردیمت بیرون نمیخواستی بیای از لب آب کنار.آب که به پات میخورد بلند میخندیدی و جیغ میزدی هی هم آب رو با پات میخواستی نگه داری.واقعا کارات دیدنی و لذت بخش بود دیونتمممممممممممممم مامانی این عکس رو با...
15 شهريور 1393

قایم شدن عشق مامان

چند روز پیش بود و شما داشتی بازی میکردی و من رفتم آشپزخانه و برگشتم دیدم نیستی. هرچی هم که صدات میزدم جواب نمیدادی.معمولا صدات میکنم از خودت صدا درمیاری و جواب میدی. دیگه داشتم مینرسیدم.هی صدات میکردم.تا آخر دیدم یه کله کوچولو از پشت مبل و تردمیل اومده بیرون. دلم برات غش کرد.بدو بدو رفتم و دوربین آوردم و چندتا عکس گرفتم. آخه پسری .ما تردمیل رو برگردوندیم و چسبوندیم به دیوار که شما نری روش.یه مبل هم چشبوندیم بهش تا نتونی بری پشتش.خلاصه که هرکاری کردیم که شمارو خطری تهدید نکنه ولی شما تونستی بری در نهایت ...
15 شهريور 1393

گردش

پسرم چند وقت پیش بود که رفتیم جاده چالوس.از صبح رفتیم تا عصر.خوش گذشت.ممنون که پیشمونی کوچولوی من ...
14 شهريور 1393

تشخیص رنگ زرد.

گل مامان یه سه،چهار روزی میشه که شما رنگ زرد رو شناختی.تو لگوهات بهت یاد دادم.چند تا لگوهای مختلف که جلوت باشه،بهت بگم پسرم یه رنگ زرد بده پریسا ،شما فوری  یه زرد برمیداری و میگیری طرفم.اونجاس که من دیگه میخورمتتتتتتت عاشقتممممممم همه بودو نبودم
8 شهريور 1393

اولین قدم

عزیز دلم شما دقیقا یک ساعت پیش اولین قدمتو برداشتی.الهی مامان فدات شم پسرم ما پارک بودیم که ساعت یک نصف شب شما از پای من گرفتی و بلند شدی، بعد من دستت رو ول کردم و شما یکدفعه دو یا سه قدم برداشتی من انقدر جیغ و داد کردم و سر و صدا کرپم شما خودت ترسیدی وای مامانی نمیدونی چه احساس قشنگی بود.از ذوق و خوشحالی داشتم بال در میاوردم .خیلی شیرینی پسرم دیگه داری راه میوفتی دردت به جونم الهی که همیشه قدمهات محکم و استوار باشه.از خدا میخوام تا ابد مراقب قدمهای پسرم باشه تا همیشه بهترین قدم رو برداره دوست دارم طلای نابم
8 شهريور 1393